مقاله رشوه ،علل وانگیزه های رشوه - نویسنده:اقدس جشن ساز
باسمه تعالی
نویسنده:اقدس جشن ساز
عنوان:
مفهوم رشوه ،علل وانگیزه های رشوه
چکیده
اهداف نظام اقتصادی دین اسلام شامل ( رشد و عدالت و امنیت اقتصادی) است. که از عوامل مهم که مانع رسیدن به این اهداف و اجرای قوانین اسلام پدیده شوم «رشوه و رشوه خواری» است ضرورت پرداخت به این موضوع زمانی نمود بیشتری پیدا می¬کند که می¬بینیم اکثر جرایمی که در جامعه رخ می¬دهد به نوعی پای رشوه و رشوه خواری در میان است. علل اصلی این گناه و خلاف مانند هر گناه دیگری ضعف ایمان، نبود وجدان دینی و زیاده¬خواهی است. بنابراین بهترین راهکار نیز تقویت ایمان است و قانع بودن به تقدیر الهی در تمامی زمینه¬ها¬ است.
کلیدواژه: رشوه، فساد مالی،اقتصاد
فهرست محتوایی مقاله
مفهوم رشوه
تفاوت هدیه مکافات بامصانعه
اهداف پرداخت رشوه
علل و انگیزه های رشوه
- مفهوم رشوه و اقسام آن
” الرشوة"- بالكسر-: ما يعطيه الشخصُ الحاكمَ و غيره ليحكم له أو يحملُهُ على ما يريدُ؛ رشوه چیزی است که به حاکم و یا غیر حاکم می¬دهند تا به نفع رشوه دهنده حکم کند و یا آنچه که رشوه دهنده می¬خواهد، عمل کند.
و فالرَّاشِي من يُعطي الذي يُعينُه علی باطل, رشوه¬دهنده کسی است که چیزی را می¬دهد تا گیرنده، او را در امر باطلی، یاری و کمک کند.
اقسام رشوه:
رشوه بر سه قسم است: رشوه در مقام حکم، رشوه برای رسیدن به امر حرام، رشوه بر ای رسیدن به امر مباح.
- رشوه در مقام حکم آن است که به قاضی می¬دهند تا به نفع دهنده حکم کنند یا راه پیروزی بر طرف دعوا را یادش دهد، هرچند حق با رشوه دهنده باشد و قاضی هم به حق حکم کند و باز هم رشوه گرفتن و تصرف کردن در آن حرام و از گناهان کبیره است، همچنین رشوه دادن هم حرام است و دهنده و گیرنده مورد لعنت خداوند و رسولش می¬باشد. از رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل شده است :
« لَعَنَ اللَّهُ الرَّاشِیَ وَ الْمُرْتَشِیَ وَ الْمَاشِیَ بَیْنَهُمَا ؛ رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه در رشوه خواری را خداوند لعنت کرده است.»
به علاوه رشوه دادن کمک بر گناه است، بلی در صورتی که ناچار و مجبور باشد مانعی ندارد و همچنین هرگاه برای رسیدن به حق خود چاره¬ای جز رشوه دادن نباشد آن هم جایز است، هرچند برای گیرنده گرفتن رشوه حرام است. چنان که واسطه شدن در گرفتن رشوه و رساندن به رشوه گیرنده یا واسطه شدن در کم یا زیاد دادن تمام حرام است و فرقی در رشوه نیست که مال باشد مانند وجه نقد و ملک یا منفعت خانه و مغازه و نظائرش. یا این¬که عمل باشد، مانند این¬که به عنوان رشوه برای قاضی خدمتی انجام دهد. و گاهی رشوه از قبیل قول و سخن است مثل این¬که مدح و ثنای قاضی را می¬کند تا میلش را متوجه خودش کند و به نفعش حکم دهد و شبهه¬ای در حرمت تمام این اقسام نیست.
- قسم دوم از رشوه آن است که به حاکم یا ظالم یا رئیسی چیزی بدهد که بتواند به قوه او به کسی ظلمی کند یا معصیتی انجام دهد و شکی نیست که این قسم از رشوه هم مانند قسم اول حرام و خوردن مال به باطل است چنان¬که در قرآن مجید می¬فرماید: « «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ و اموالتان را ميان خودتان به ناروا مخوريد، و [به عنوان رشوه قسمتى از] آن را به قضات مدهيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه خودتان [هم خوب] مىدانيد.»
در این آیه مسلمانان را از دو چیز نهی فرموده یکی از خوردن مال به غیر راه مشروع مانند سرقت و خیانت و .. ودیگر از دادن مال خود به حکام و فرمانداران تا از آنان، در خوردن مال و حق مردم به ناحق کمک بگیرند.
- قسم سوم از رشوه آن است که مال خود را به شخصی می¬دهد تا به حمایت او بتواند به حق خودش برسد یا ظلمی را دفع کند یا این¬که به امر مباحی برسد و این قسم از رشوه حلال است که در حدیث صحیح از امام جعفر صادق (علیه السلام) می¬پرسند که شخصی به دیگری رشوه می¬دهد که از مکانی برخیزد تا آن شخص جایش قرار گیرد صریحاً می¬فرماید مانعی ندارد. و مراد از مکان در این روایت ملک شخصی نیست بلکه منزل مشترک و اوقاف عامه مانند مسجد و مدرسه و کوچه و بازار و نظایر آن است بنابراین اگر کسی در گوشه¬ای از مسجد یا مشاهد مشرفه نشسته باشد و دیگری مبلغی به او بدهد تا از آن محل صرف نظر کند ضرر ندارد.
رشوه در قالب هدیه
با توجه به این¬که رشوه¬خواری عمل زشت، نامشروع و غیر قانونی بوده و در عرف عامه¬ی مردم نیز به عنوان یک امر نامطلوب و غیراخلاقی شناخته شده است، بیشتر تحت عناوین دیگری مثل: شیرینی، حق-الزحمه، پول¬چای و هدیه از آن یاد می¬شود و رشوه¬گیرنده با تغییر نام و عنوان، زشتی و قباحت عمل خویش را – به زعم خود – می¬پوشاند؛در حالی که تغییر نام و عنوان، در ماهیت نامشروع رشوه، تأثیری ندارد و زشتی آن را دگرگون نخواهد کرد.
و گاهی نیز رشوه در عناوین واجبی چون خمس یا زکات به قصد رشوه پرداخته می¬شود که البته حرام است و دِین او نسبت به خمس و زکات ادا نشده و ذمّه¬اش مشغول خواهد بود زیرا شرط صحت ادای خمس و زکات قصد قربت است در حالی که خمس با نیت رشوه، دیگر خمس و عبادت نیست.
• هدیه
با توجه به این که در شرع مقدس اسلام دستورهای فراوانی بر دادن هدیه و قبول آن وارد شده است به طوری که در قرآن نیز آمده است که نیکی و هدیه مردم با بهتر از آن پاسخ داده شود. «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها…؛ و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتى] بهتر از آن درود گوييد، يا همان را [در پاسخ] برگردانيد..»
و در مواردی حتی به صورت صیغه امر به هدیه دادن تشویق شده است، و در برخی از مواقع همین هدیه، رشوه محسوب شده و مورد نهی واقع می¬گیرد؟ مثلا روایت معروف « تُهادُوا تُحابُوا ، تُهادُوا فإنّها تذهبُ بالضغائنِ ؛ به یکدیگر هدیه دهید تا مورد محبت قرار گیرید»این روایت که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده و در کتب روایی و فقهی فراوانی به چشم می¬خورد؛ به صراحت انسان را به هدیه دادن وا ¬می¬دارد، تا موجب دوستی و محبت بین یکدیگر شود که با این بیان، نباید در نزد شارع منفور باشد و دستور به اجتناب از ان صادر گردد. در مقابل، روایات فراوانی وجود دارند که هدیه را متصف به صفت غلول و سحت می کنند. به عبارت دیگر، ظاهراً در روایات، یک نوع تضاد و دوگانگی دربارۀ هدیه به چشم می¬خورد. بعضی از آنها شدیداً به تشویق و ترغیب افراد در دادن و قبول هدیه می¬پردازد آن را مایۀ ایجاد انس و الفت و دوستی معرفی می¬کنند ولی بعضی دیگر آن را سحت و حرام می¬دانند. آیا هدیه، انواع و اقسامی دارد که بعضی جایز، و بعضی دیگر از حرام باشد که از آن اجتناب کرد؟ برای روشن شدن این موضوع و حل دوگانگی به بیان معنای هدیه، انواع و اقسام آن می¬پردازیم و احکام مختلف آنها را بیان می¬کنیم تا به راحتی از یکدیگر قابل تشخیص و تغییر باشند.
معنای هدیه: صاحب مجمع البحرین دربارۀ معنای آن می¬فرماید« قوله تعالی اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ أی أدللنا علیه و ثبّتنا علیهکلمه اهْدِ امر حاضر از فعل هدی یهدی است و به معنای « راهنمایی کن و ثابت و استوار بدار» است. در ادامه کلمه « تهادی» را این گونه معنا می¬کند : «إن یهدی بعضَهم الی بعضٍ و منه الحدیث «تهادوا تحابوا»؛ یعنی به یکدیگر «هدیه دادن» که در حدیث « به یکدیگر هدیه دهید تا مورد محبت واقع شوید» به کار رفته است.
و میرزا محمد حسن آشیانی در تعریف هدیه می¬فرماید: «¬و هی ما یبذلُه علی وجهِ الهبهِ لیورثَ المودّۀِ؛ آن چیزی است که به صورت هبه داده می¬شود تا دوستی و محبت ایجاد نماید. که در این عبارت آنچه به صورت هبه به دیگری پرداخت شود تا موجب مودّت و دوستی شود هدیه نام دارد. »
در فقه القضا نیز تعریف هدیه چنین بیان شده است : هدیه مالی است که به قاضی داده می¬شود و صاحبش بدین وسیله محبت و دوستی¬اش را با ظاهر نموده تا به نفع او حکم کند.
البته این تعریف، بایستی در مورد هدیه قاضی باشد؛ چرا که هدیه تنها اختصاص به قاضی و آن هم در برابر حکم او ندارد. از مجموع تعاریفی که برای هدیه ذکر شده است ملاک تشخیص هدیه از موارد مشابه «آن در ایجاد دوستی و محبت و یا اظهار آن است » که در مقام تعاریف مذکور این نکته وجود دارد.
• اقسام هدیه:
از امام صادق(علیه السلام) در این زمینه روایتی نقل شده است که هدیه را به سه قسم تقسیم فرموده است. بر اساس همین روایت هدیه را به سه قسم تقسیم می¬کنیم و ضمن نقل این روایت – که در کتب روایی نقل شده است – به توضیح این اقسام می¬پردازیم:
امام صادق (علیه السلام) از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می¬کند که فرمود:
«الهدیهُ علی ثلاثهِ وجوهِ؛ هدیهُ مکافاۀ و هدیهُ مصافحه و هدیهِ لللهِ عزّوجلّ ؛ هدیه به سه صورت است: هدیه به عنوان پاداش و انعام، هدیه برای تبانی و رشوه و هدیه برای خداوند عزّوجلّ.»
به شرح و تفسیر اقسام هدیه می¬پردازیم و از آنجایی که هدیه برای خدا واجب است از ابتدا هدیه برای خدا را توضیح می¬دهیم:
الف) هدیه برای خدا
هدیه برای خدا، یک نوع هدیه واجب است و مصادق بارز آن هدی و قربانی است که در روز عید قربان، در مراسم حج برای خدا قربانی می¬شود و از عباداتی محسوب می¬شود که قصد قربت در آن شرط شده است. در کتاب واجب و حرام آیت الله مشکینی (رحمه الله علیه) آمده است: قربانی کردن از عبادات است و واجب است در آن نیت و قصد قربت با این بیان اگر هدیه و قربانی، بدون قصد قربت انجام شود مجزی نخواهد بود. این نوع هدیه با انواع دیگر تفاوت دارد زیرا فقط یک عمل عبادی است که از واجبات حج به شمار می¬رود و حاجیان با قربانی کردن شتر یا گاو و یا گوسفند که سنبلی از ایثار و فداکاری و از جان گذشتگی است، انقیاد و بندگی خود را به پروردگار خویش ابراز می¬کنند.
ب) هدیه مکافاۀ
این قسم عبارت است از : هدیه¬ای که انسانها برای ایجاد مهر و محبت و یا برای ابراز علاقه¬مندی و یا تلافی و جبران محبت دیگری به او می¬دهند. این نوح هدیه در همۀ جوامع رواج دارد و عقل نیز آن را یک سنت حسنه می¬داند. «انعام» که به زبان عرفی شاگردانگی نیز نامیده می¬شود، مبلغ ناچیزی است که شخص به شاگرد و کارگر طرف قرار داد خود می¬پردازد و صفت ویژۀ « انعام» در این است که به شخص متعهد به انجام کار یا طرف داد و ستد پرداخته نمی¬شود، بلکه به کارگر او پرداخته می¬شود تا محبت او جلب گردد. به همین جهت، به دشواری می¬توان چنین عطیه¬ای را پاداش کار یا خدمت انجام شده پنداشت. به طور معمول، پرداخت کنندۀ انعام بر خدمتی که انتظار انجام آن را دارد، در برابر کارفرمای طرف قرار داد «حق» دینی بدست آورده است و نیازی بدان ندارد. گاه انگیزۀ انعام کمک و دستگیری یا رعایت نزاکت است. با توجه به تأثیرات اعجاب انگیز هدیه در روابط انسانی، در بسیاری از موارد، همچون دارویی الیتام بخش، ناراحتی¬ها و نابسامانی¬های خانوادگی را درمان نموده و به مقدار قابل ملاحظه¬ای مشکلات انسانی را که حاصل ارتباطات سوء و اعمال ناشایست خانوادگی و یا عصبانیت¬های مفرط است حل می¬کند و جلوی متلاشی شدن خانواده را می¬گیرد؛ و باید گفت : آنچه در روایات از معصومین (علیهم السلام)مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته و در بعضی امر به اجرای آن صادر شده ناظر به این نوع هدیه است که نوع و مقدار آن در شرایط مختلف، متفاوت بوده و متناسب با فرهنگ¬ جامعه و موقعیت خانواده¬هاست. به عنوان نمونه به برخی از روایات اشاره می گردد:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
« نعمُ الشیِ الهدیهُ مفتاحِ الحوائجِ؛ هدیه چه چیز خوبی است؛ کلید نیازمندیها است.»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:
« لو دعیتُ إلی کراعٍ لا جبتُ و لوأهدی الی کداع لقبلت؛ اگر بر پاچه گوسفندی دعوت شوم حتماً اجابت می¬کنم و اگر پاچه¬ای به من هدیه شود حتماً می¬پذیرم.»
حضرت علی (علیه السلام) می¬فرمایند:
« قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :«تهادو تحابوا فانَّها الهدیهَ تذهبُ بالضغائنِ ؛ به یکدیگر هدیه دهید تا مورد مهر هم قرار گیرید، چرا که موجب از بین رفتن کدورت¬ها می¬شود».
ابن عساکر از عایشه نقل می¬کند:
« قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «تُهادُوا تزدادوا حباً ؛ به یکدیگر هدیه دهید تا مورد محبتان زیاد گردد»
ج) هدیه مصاحفه
مصاحفه مصدر باب مفاعله از ریشه « صنع» به معنای مشارکت در ساختن است، ولی در اصطلاح به فضای سازش و تبانی برای حصول امری که منع قانونی دارد، گفته می¬شود. روایاتی که در نهی هدیه وارد شده و آن را متصف به صفت غلول و سحت می¬کنند، همگی ناظر بر این نوع هدیه است؛ زیرا همان گونه که از کلمۀ «مصاحفه» برمی¬آید، معمولاً در صورتی این نوع هدیه داده می¬شود که هدیه دهندۀ به قصد ابطال حق و حصول باطل و یا زیرپا گذاشتن قانون و یا برای مقاصد غیر قانونی¬اش می¬دهد که در این ویژگی، درست شبیه رشوه و یا خود رشوه است که تنها در اسم با یکدیگر متفاوتند، که البته تغیر نام، تأثیری در تغییر ماهیت اشیاء و احکام انها نخواهد داشت. این نوع هدیه، معمولاً در مراکز و مؤسسات و سازمانهایی که مسئولیت¬های حکومتی دارند؛ صورت می¬گیرد؛ بر خلاف نوع اول که عموماً برای تحقق روابط خانوادگی و خویشاوندی و یا ایجاد پیوندهای عاطفی است. این دو نوع هدیه از دو جهت؛ یعنی جایگاه و هدف با یکدیگر متفاوتند. هدیه اول معمولا در میان خانواده¬ها جریان دارد ولی دومی در ادارات و دادگاه¬ها، و هدف هدیه اول ایجاد انس و الفت و هدف هدیه دوم حصول امر باطل و غیر قانونی است. از آن جایی که هدیه مصاحفه عموماً به قصد سوء استفاده و پایمال کردن حقوق دیگران و زیرپاگذاشتن قوانین اجتماعی است، طبع سلیم آن را نپذیرفته و نزد عقل و عرف اجتماع؛ قبیح و ناپسند است که روایات فراوانی در نهی و اجتناب از آن وارد شده و آن را سحت خوانده است. حال به ذکر روایات در این باب از هدیه می¬پردازیم:
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند:
«رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود« یا علی ان القوم سیفتنوا بعدی بأموالهم … فیستحلّون الحفر بالنبیذ و السحت بالهدیه و الربا بالبیع؛مترجم پیامبر اکرم به فتنه¬هایی که مردم بعد از او با اموالشان بر پا می کنند اشاره فرمودند که از جمله آن خوردن سحت با نام هدیه است.»
و همچنین از ایشان نقل شده که فرمودند:
« أخذ الأمیر الهدیه سحت و قبول القاضی الرشوه کفر؛ هدیه گرفتن امیر سحت است و قبول رشوه از سوی قاضی کفر است.»
در این روایت نیز هدیه گرفتن امیر و رشوه گرفتن قاضی سحت نامیده شده¬اند.
روایت اصبغ از امیرالمومنین(علیه السلام) چنین نقل می¬کند:
«أیّما والٍ احتجت من حوائج الناس احتجت الله عنه یوم القیامه و عن حوائجه، و إن اخذ هدیّۀ کان غلولاً و إن اخذَ الرشوۀ فهو مشرک .َ؛ هر زمان والی نیاز و احتیاج مردم را برآورده کند خداوند او را در قیامت بی¬نیاز می کند و حوایج او را برآورده می¬کند. و اگر هدیه¬ای بگیرد خیانت است و اگز رشوه بگیرد و او مشرک است.»
در این روایت امیرالمومنین(علیه السلام) توجه والیان و فرمانروایان را به نکته¬های مهمی جلب می-نماید از آن جمله می فرماید« اگر هدیه¬ای از مراجعان بگیرند؛ غلول و خیانت است»
” غل” در اصل به معنى نفوذ مخفيانه چيزى است، و به همين جهت به حسد و كينه و دشمنى كه به طرز مرموزى در جان انسان نفوذ مىكند” غل” گفته مىشود، و اگر به رشوه نيز” غلول” مىگويند به اين مناسبت است كه نفوذ مخفيانه براى انجام خيانتى مىباشد.
امام صادق (علیه السلام) می¬فرماید:
«فامّا الرشوۀ یا عمارُ فیِ الاحکامِ فانّ ذالَ الکفرِ بللّه العظیمِ و رسولِهِ ؛ ای عمار! رشوه گرفتن در امر قضاوت، کفر ورزیدن به خداوند بزرگ و پیامبر اوست.»
بنابراین اگر چیزی به اسم هدیه ولی برای به هدف باطل رسیدن باشد؛ حکم رشوه را خواهد داشت که از آن تعبیر به سحت شده است. و از طرفی قباحت و زشتی آن روشن می شود که بیشتر تعبیرات بیانگر حرمت آن است و می¬توان گفت: روایاتی که در نهی و اجتناب از هدیه صادر شده و آن را با صفت غلول و سحت خوانده¬اند، همگی ناظر به این نوع از هدیه است که شباهت فراوانی با رشوه دارد و تفاوت آن با نوع اول هدیه نیز روشن گشت ولی برای توضیح بیشتر تفاوت ماهوی این دو هدیه را نیز بیان می نماییم:
بخش دوم: تفاوت هدیه مکافات و مصافحه
همان گونه که از روایات هر دسته از این دو نوع فهمیده می شود؛ ماهیت اصلی آنها با یکدیگر فرق دارد؛ زیرا در نوع اول، هدف اصلی استحکام پیوندها و روابط خانوادگی و ایجاد مهر و محبت در بین اعضای خانواده است؛ در صورتی که در نوع دوم، هدف از هدیه دادن، صرفاً سوءاستفاده از مقام و مسئولیت و زیرپاگذاشتن قانون است. در نوع اول هدیه تنها اختصاص به یک یا دو نفر و یا حداکثر یک یا دو خانواده دارد؛ زیرا ناظر به روابط خانوادگی است. در صورتی که در نوع دوم با مقام حیثیت جامعه که قانون است روبه رو می¬شود؛ زیرا مقام حیثیت و اعتبار هر جامعه قانون آن جامعه است . و مخدوش نمودن قانون و خیانت به آن خیانت به تک تک افراد جامعه است.
تفاوت دیگر این دو نوع هدیه، در این است که در نوع اول، هدیه با عنوان شخصیت و هویت اصلی، به فرد داده¬ می¬شود و هرگونه پست و مقام و منصب در آن دخالت ندارد، در صورتی که ماهیت اصلی هدیه دوم به گونه¬ای است که تنها با عنوان مقام و مسئولیت طرف به او واگذار می¬شود، به عبارت دیگر، هدیه برای منصب شخص داده می شود، نه برای شخص او و هر هدیه¬ای که برای منصب و مقام دولتی و با همین عنوان داده می¬شود در نوع دوم قرار می¬گیرد که در روایاتهای مذکور این موضوع به چشم می¬خورد، با توجه به مطالبی که ذکر شد روشن می¬شود که چرا در شرع مقدس اسلام به نوع اول تشویق و ترغیب شده در حالی که از نوع دوم نهی گردیده است.
باید دانست دادن مال و .. به عنوان هدیه به قصد رسیدن به مطلب مشروع و مقصد، حلال است اما گرفتن آن خالی از کراهت نیست چون هدیه¬ای است شبیه به رشوه و چه بسا گرفتن آن سبب سهولت رشوه خواری در انواع دیگر رشوه (رشوه برای حکم و رسیدن به امر حرام) بشود ولی شخص متقی باید از قسم حلال نیز پرهیز نماید.
- اهداف پرداختن رشوه
پرداخت رشوه معمولاً به منظور دست¬یابی به اهدافی از قبیل: تسهیل در اجرای قانون، تسریع در انجام امور قانونی، فرار از قانون دسترسی به منابع درآمدزا، و جعل اسناد و مدارک صورت می¬گیرد. به مواردی که سبب رواج رشوه در بین مردم می¬شود اشاره می¬نماییم:
- برای به دست آوردن یک منصب اداری یا مهم.
- نادیده گرفتن تخلفات رانندگی برای جریمه نشدن.
- تغییر دادن تشخیص¬ها و ارزیابی¬های مالیاتی و پنهان کردن اختلافات مالی توسط حسابرسان دولتی و خصوصی.
- تغییر شرایط قراردادها در طی اجرای پروژه¬ها توسط ناظران، کارشناسان و مدیران.
- پنهان کردن یا به جریان انداختن پرونده¬های قضایی توسط منشی دادگاه،تخفیف مجازاتها و…
باید توجه داشت که علل پرداخت رشوه در موارد بالا منحصر نیست، اما تمامی دلایل و عواملی که سبب گرایش به این رفتار ناپسند می¬شود به یکی از موارد مذکور برمی¬گردد. و هر فردی در مقام و منصبی است برای پشیبرد اهداف کاری خویش رشوه می¬دهد، بنابراین می¬توان گفت علت اصلی دور زدن قانون است.
- علل و انگیزه¬های رشوه و رشوه خواری
با توجه به این ¬که هر معلولی علت یا عللی دارد، رشوه¬خواری نیز عللی دارد که در ذیل به برخی از علل فردی و اجتماعی این پدیده¬ی شوم اشاره می¬شود:
*ضعف ایمان و حرص دنیا و دوری از معنویت
اخلاق، ایمان و معنویت، اساس ارزش¬ها و فضایل انسانی به حساب می¬آیند و باعث فداکاری، عفت و پاکدامنی انسان می¬شود و سبب چشم¬پوشی و بی¬اعتنایی به برخی از لذایذ مادی به خصوص اعمال نامشروع و خلاف قانون می¬گردند. در مقابل فقدان ایمان، دوری از معنویت و بی¬توجهی به توحید و معاد، اساس هر جرم و جنایت از جمله ضایع نمودن حقوق دیگران را تشکیل می¬دهند؛ چنان¬چه قرآن کریم می-فرماید:« لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم؛ وصف زشت براى كسانى است كه به آخرت ايمان ندارند، و بهترين وصف از آنِ خداست، و اوست ارجمند حكيم.» می¬توان گفت رشوه خواری یکی از مصادیق برجسته صفات زشت و ناپسند می¬باشد.
مهمترین دلیل گرایش به این گناه کبیره، ضعف ایمان و عدم آراستگی به زیور تقوا و پرهیزگاری است. شخص با ایمان به دلیل توکل بالایی که به رحمت الهی دارد، مطمئن است که خداوند مشکلات اقتصادی او را به نحو احسن برآورده می¬کند و دیگر نیازی به آلوده شدن به گناه رشوه ندارد. همچنین شخص با تقوا از نیروی قناعت¬ورزی برخوردار است و همین نیرو، وی را از حرص و طمع و در نتیجه افتادن در دام رشوه رهایی می بخشد.
*جهل افراد:
گاه قبح رشوه برای شخص روشن نیست و فرد از حکم حرمت آن اطلاعی ندارد و فکر می¬کند که رشوه مانند دیگر کارها مباح است اما اغلب قبح آن معلوم است و به تدریج که افراد از طریق رشوه به آسانی مشکلات خود را مرتفع می¬سازد، قبح آن نیز فرو می¬ریزد و دیگر کسی نسبت به ان اعتراض نمی¬کند.
*سودجویی و منفعت طلبی:
انسان، دارای غریزه منفعت طلبی است و همواره در راستای منافع خود حرکت می¬کند. اموری مانند انجام سریع و خارج ار نوبت کار، علاقه به زراندوزی و دستیابی به پول بیشتر در معاملات، فرار از مجازات یا فرار از پرداخت مالیات و … ریشه در غریزه منفعت طلبی افراد دارد و رشوه از ابزار دستیابی انسان به این گونه اهداف است.
*عدم تعادل دخل و خرج
از جمله عواملی که در ناهنجاری¬ها و آسیب¬های اجتماعی، نقش به سزایی دارد، فقر و تنگ¬دستی است. در آموزه¬های دینی نیز از «فقر» به عنوان مرگ بزرگی که دنیا و آخرت انسان را نابود می¬کند، یاد شده است. حضرت علی (علیه السلام) فرموده¬اند:
« الفقر الموت الاکبر ؛ فقر مرگ بزرگتر است.»
کارشناسان علوم اجتماعی، عدم تعادل دخل و خرج کارگران، کارمندان و مدیران را به عنوان عامل مؤثر در شیوع رشوه¬خواری، معرفی می¬کنند.
*تفاوت سطح زندگی افراد جامعه
اگر شخص کج اندیش خود را در موقعیت شغلی پایینی ببیند و در مقابل به افراد پردرآمد یا صاحبان طرح¬ها و برنامه¬ها که هر روز در برابر چشمش رفت و آمد می¬کنند بنگرد و یا به طبقات مرفه جامعه چشم بدوزد و آنگاه به فقر خود و حقارتی که از سوی جامعه نصیبش شده بنگرد، پیش خود چنین می¬اندیشد که برای رفع کمبودهای خود باید چاره نماید. و وضعیت مادی خود را از راهی که شده بدون در نظر گرفتن حلال و حرام آن تغییر داده بنابراین به ر شوه خواری روی می¬آورد تا هم سطح با افراد جامعه بلکه بالاتر از آنها قرار گیرد و به مرتبه و مقام طبقه مرفه برسد.
*عدم پایبندی افراد به قانون
وجود قوانین و مقررات جزایی و کیفری، هرچند دربردارنده¬ی مجازات¬های سنگین و شدید باشد، هرگز برای مبارزه با جرایم و پیشگیری از وقوع جرم در جامعه کافی نیست. مهمتر از آن حکومت کامل قانون و تساوی افراد در برابر قانون است. فرد مجرم باید یقین داشته باشد که اگر دستگیر شد، در هر مقام و منصبی که باشد، مجازات وی قطعی و غیرقابل اغماض خواهد بود. و گرنه وجود قوانین جزایی خشن به تنهایی نمی¬تواند مانع حکم¬فرمایی روابط،رشوه و مفاسد اقتصادی دیگر شود. از طرفی رواج رشوه خود قانون¬مندی و نظام حقوقی جامعه را دچار تزلزل و اختلال می¬کند.
*تبعیض و نابرابری¬های اجتماعی و اقتصادی
وجود تبعیض در برخورداری اقشار مختلف جامعه از ثروتهای عمومی و فاصله¬های عمیق طبقاتی، احساس فقر، محرومیت نسبی و احساس حقارت را در افراد پدید آورده و موجب¬ می¬شود تا افراد ضعیفی که توان کسب درآمد از راه¬های مشروع را ندارد ولی خواهان زندگی مرفهی مانند اغنیا هستند به رشوه روی آورند.
*ضعف در اجرای قانون
قدرت و صحت عمل قوة قضائیه در هر جامعه¬ای، مهم¬ترین عاملی است که ¬می¬تواند سلامت و بقای جامعه را تضمین کند. برخی از عوامل قانون¬گریزی و نظم¬ستیزی به نارسایی¬هایی بر¬می¬گردد که در دستگاه قضایی و توابع آن وجو دارد. ضعف نظام در اِعمال جدی و قاطعانه قانون و بازبودن منفذهای فرار از آن، باعث جری شدن خلافکاران و تشویق انان به ادامه و گسترش خلافکاری می¬شود. زیان و آسیبی که از این طریق بر شهروندان پایبند به قانون وارد می¬آید و بهای سنگینی که بابت قانون¬گرایی خویش می¬پردازند، موجبات جذب ناخواسته¬ی آنان به صف قانون شکنان و تسرّی فرهنگ قانون¬گریزی و نظم¬ستیزی در بخش-های دیگر جامعه را فراهم می¬آورد.
*مشکلات اقتصادی کارکنان:
پایین بودن سطح حقوق کارکنان و عدم تامین مالی یکی از زمینه¬های رشوه در ادارات است.
*وجود برخی از عناصر فساد در مراکز و شغلهای مهم دولتی:
متأسفانه یکی دیگر از انگیزه¬های فریبنده انسان منحرفی که رشوه می¬گیرد، همین عامل است. او بسیاری از مسئولان جامعه را می¬بیند که اقدام به رشوه می¬کنند و در ¬می¬یابد که رشوه در میان آنان مسأله¬ای ساده و معمولی است و همین امر موجب می¬شود تا او هم خود را بر این بافت منطبق کند. افرادی که در ادارات و مؤسسات کار می کنند عملا باید در برابر انگیزه¬های نفسانی مقاوم و بردبار باشند و البته در این راه از پاداش خداوند برخوردار می¬گردند.
عوامل دیگری غیر از موارد مذکور ، نیز از انگیزه های رشوه است که فهرست¬وار به آنها اشاره می¬شود:
• فقر اقتصادی و نابسامانیهای درآمدی کارکنان سازمانها؛
• ضعف مقرّرات و قوانین بازدارنده و نظامهای کنترلی مؤثّر؛
• اعطای اختیارات بیش از حد به مدیران؛
• اعطای امتیاز امضای طلایی به افراد؛
• عدم ثبات در مدیریت؛
• عدم وجود امنیت شغلی برای کارکنان؛
• نارسایی، پیچیدگی، تناقض و ابهام در قوانین و مقرّرات اداری؛
• عدم وجود شایسته سالاری در عزل و نصبها؛
• عدم وجود نظامهای صحیح انگیزشی و تشویق و تنبیه در ادارات.
نتیجه گیری:
بلایی بزرگ که از گذشته دامنگیر بشر شده و بزرگترین موانع اجرای عدالت اجتماعی است به گونه ای که سبب می شود قوانینی که باید حافظ منافع طبقات ضعف باشد به سود مظالم طبقات نیرومند می باشد زشتی رشوه و پیامدهای آن که باعث تخریب جامعه و ضربه زدن به طبقات مستضعف می شود بر همگان آشکار است ولی با این حال افرادی هستند که با انگیزه های مختلف از قبیل ازذیاد مال ورسیدن به رفاه و آرامش مادی به این عمل زشت روی می آورند و همین سبب گسترش رشوه می گردد.
با توجه به مطالب مذکور باید گفت: رشوه و رشوه¬خواری به هر دلیل فردی یا اجتماعی که رخ می¬دهد باید قبح آن برای همه روشن گردد تا این آسیب مهم اقتصادی از بین برود از جمله می¬توان با فرهنگ¬سازی زشتی رشوه و همچنین با استفاده از آیات و روایات معصومین مردم را بیشتر با عواقب اخروی این عمل زشت آشنا کرد .
فهرست منابع:
قرآن
1- طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین ج2 ، قم:مؤسسه البعثت، چاپ اول 1416ه¬ق .
2- ابن منظور، محمد بن مکرم،لسان العرب ج 6 بیروت: د ارالمکتب الحلال چاپ جدید محققه .
3- دستغیب، سیدعبدالحسین، گناهان کبیره، ج1.
4- حر عاملی ,محمد بن حسن, وسایل الشیعه ج6، ابواب ما یکتسب به .
5- عبدالرحمن، حمد، رشوه، بازتاب¬ها و انگیزه¬ها و طرق پیشگیری از آن.
6- دادوئی دریکنده، حمیدرضا، رشوه و احکام آن در فقه اسلامی، قم: بوستان کتاب (دفتر انتشارات تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم )1383 .
7- کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، عقود معین ج 3 تهران: گنج دانش ، چاپ هفتم 1390.
8- مجلسی، محمدباقر، ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار آداب معاشرت، ترجمه محمد باقر کمره¬ای نزیل شهرری
9- مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد، فساد مالی و اقتصادی ریشه¬ها، پیامدها، پیشگیری و مقابله.
10- نرم افزار جامع الاحادیث